ایران در یک کلام یعنی سرزمین آریایی ها
ایران، یعنی محلی منسوب به نژآد «ایر» یا محل آریاییان.
از طرفی به گفته بعضی از محققین «ایر» در لغت به معنی فروتن و آزاده است
و جمع آن، ایران به معنی فروتنان و آزادگان است.
در اوستا (کتاب مقدس زرتشتیان ) هم ایران نام سرزمینی است که مردمی
شریف، نجیب، نژاده و اصیل در آن زندگی می کنند
ای کاش می شد ذره ی (ادبیاتمون داره خراب میشه آخه این ( ی ) که نباید
جاش اونجا باشه منظور حمزه(ء) که حذف شد و اینو به جاش گذاشتیم )
به اصالت گذشتگانمان نزدیک شویم تا باز هم ایرانی
آباد ،مقتدر و ایرانی نجیب و قهرمان داشته باشیم به امید آن روز
جالبی مطب این است برخی از کشورها ریشه نام آنها فارسی است
آذربایجان: آتورپاتکان{نگهدار آتش}(فارسی/ دری)
آرژانتین: سرزمین نقره(اسپانیایی)
آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما(آفتابی) جنوبی(لاتین،یونانی)
آفریقای مرکزی: سرزمین بدون سرما(آفتابی) مرکزی(لاتین،یونانی)
آلبانی: سرزمین کوهنشینان
آلمان: سرزمین همه مردان یا قوم ژرمن(فرانسوی - ژرمنی)
آنگولا: از واژه نگولا که لقب فرمانروایان محلی بود
اتریش: شاهنشاهی شرق (ژرمنی)
اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان (یونانی)
ارمنستان: سرزمین فرزندان ارمن،نام نبیره ی نوح"ع"(فارسی/ دری)
ازبکستان: سرزمین خودسالارها (سغدی-ترکی-فارسی/ دری)
اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی (فنیقی)
استرالیا: سرزمین جنوبی (از لاتین)
استونی: راه شرقی (ژرمنی)
اسرائیل: جنگیده با خدا (عبری)
اسکاتلند:سرزمین اسکات ها{در لاتین قوم گائل را گویند}(لاتین)
افغانستان:سرزمین قوم افغان(دری فارسی)
اکوادور:خط استوا (اسپانیایی)
الجزایر:جزیره ها(عربی)
السالوادور:رهایی بخش مقدس(اسپانیایی)
امارات متحده عربی:شاهزاده نشین های یکپارچه عربی(عربی)
اندونزی: مجمع الجزایر هند(فرانسوی)
انگلیس: سرزمین قوم آنگل(ژرمنی)
اوروگوئه: شرقی
اوکراین: منطقه مرزی(اسلاوی)
ایالات متحده امریکا: از نام آمریگو وسپوچی دریانورد ایتالیایی
ایتالیا: شاید به معنی ایزد گوساله (یونانی)
ایران: سرزمین نجیب زادگان (آریاییان) (فارسی دری)
ایرلند: سرزمین قوم ایر (شاید هم معنی با آریا) (انگلیسی)
ایسلند: سرزمین یخ (ایسلندی)
باهاما: دریای کم عمق یا ریشدارها(اسپانیایی)
بحرین: دو دریا (عربی)
برزیل: چوب قرمز
بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان(لاتین)
بلژیک: سرزمین قوم بلژ (از اقوام سلتی)، واژه بلژ احتمالاً معنی زهدان و
کیسه میداده.
بلیز: یا از نام دزدی دریایی به نام والاس یا از واژهای بومی به معنای آب گل آلود
بنگلادش: ملت بنگال (بنگلادشی)
بوتان: تبتی تبار
بوتسوانا: سرزمین قوم تسوانا
بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار (از زبانهای موره -دیولا)
بولیوی: از نام سیمون بولیوار مبارز رهایی بخش آمریکای لاتین
پاراگوئه: این سوی رودخانه
پاکستان: سرزمین پاکان
پاناما:جای پر از ماهی(زبان کوئِوا)
پرتغال: بندر قوم گال (از اقوام سلتی) (لاتین)
پورتوریکو: بندر ثروتمند (اسپانیایی)
تانزانیا:این نام از همامیزی تانگانیگا(سرزمین دریاچه تانگا) + زنگبار است
تایلند:سرزمین قوم تای
ترکمنستان: سرزمین ترک مانندها
ترکیه: سرزمین قویها (ترکی با پسوند عربی)
جامائیکا: سرزمین بهاران
جیبوتی: شاید به پادری بافته از الیاف نخل می گفتند(زبان آفار)
چاد: دریاچه ( زبان بورنو)
چین:سرزمین مرکزی(چینی)
دانمارک: مرز قوم "دان"
دومینیکن: کشور دومینیک مقدس (اسپانیایی)
روسیه: کشور روشن ها، سپیدان (شاید از ریشه سکایی"راؤش")
روسیه سفید (بلاروس):درخشنده(روس) سفید(روسی)
رومانی: سرزمین رومی ها
زلاند نو:زلاند جدید(زلاند نام یکی از استان های هلند به معنای دریاست)
ژاپن: سرزمین خورشید تابان(ژاپنی)
ساحل عاج:ساحل عاج
سریلانکا: جزیره باشکوه (سنسکریت)
سلیمان جزایر:از نام حضرت سلیمان علیه السلام
سوئد: سرزمین قوم "سوی"
سوازیلند:سرزمین قوم سوازی
سوئیس: سرزمین مرداب
سودان: سیاهان(عربی)
سوریه: سرزمین آشور (سامی)
سیرالئون: کوه شیر
شیلی: پایان خشکی- برف (از زبان بومی آنجا)
صحرا:بیابان(عربی)
صربستان:سرزمین قوم صرب(یوگسلاوی: سرزمین اسلاو های جنوب)
عراق: شاید ازایراک به معنای ایران کوچک(فارسی)
عربستان سعودی: سرزمین بیابانگردان در تملک خاندان خوشبخت
واژه عرب به معنی گذرنده و بیابانگرد است. سعود یعنی خوشبخت.
فرانسه: سرزمین قوم فرانک (از اقوام سلتی)
فنلاند:سرزمین قوم "فن"
فیلیپین:از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ
قرقیزستان: سرزمین چهل قبیله (قرقیزی)
قزاقستان: سرزمین کوچگران (قزاقی)
قطر:شاید به معنای بارانی(عربی)
کاستاریکا:ساحل غنی(اسپانیایی)
کانادا: دهکده (زبان سرخپوستی"ایروکوئی")
کلمبیا:سرزمین کلمب(کریستف کلمب)(اسپانیایی)
کنیا: کوه سپیدی (زبان کیکویو)
کویت: دژ کوچک (هندی-عربی)
گرجستان:سرزمین کشاورزان(یونانی)
لتونی:(لاتویا)
لبنان:سفید(عبری)
لهستان: سرزمین قوم "له"
لیبریا: سرزمین آزادی
مجارستان:سرزمین قوم مجار (مجاری)
مراکش:(مغرب)
مصر: شهر - آبادی
مقدونیه: سرزمین کوه نشین ها، بلندنشینها (یونانی)
مکزیک:اسپانیای جدید(اسپانیایی)
موریتانی: سرزمین قوم مور (لاتین)
میانمار:(برمه)
میکرونزی:مجمع الجزایر کوچک(فراسوی)
نروژ: راه شمال
نیجر: سیاه (لاتین)
نیجریه: سرزمین سیاه (لاتین)
نیکاراگوئهدریای نیکارائو (نام مردم آن منطقه) - آگوئه (اسپانیایی)
واتیکان: گرفته شده از نام تپهای به نام واتیکان (اتروسکی)
ونزوئلا: ونیز کوچک
ویتنام: اقوام "ویت" جنوبی(ویتنامی)
ویلز:بیگانگان(ژرمنی)
هلند: سرزمین چوب (آلمانی)
هند:پر آب (فارسی باستان)
هندوراس: ژرفناها (اسپانیایی)
یمن: خوشبخت
یونان: سرزمین قوم "یون"
باستانشناسان مصری به تازگی موفق به کشف دو قلعه باستانی در نقاط مختلف مصر شدند. بنابر گزارش سایت اطلاع رسانی مصر ((Egypt state Information Service زاهی هواس، مدیر کل شورای عالی آثار باستانی مصر و از باستانشناسان برجسته این کشور، یکی از این قلعهها را متعلق به سلسلههای هجدهم و نوزدهم فراعنه اعلام کرده است.
اما محوطه تازه اکتشاف شده دیگر، بنابر اظهارنظر آقای هواس، باقیماندهی قلعه یا دژی است، مربوط به دوران حضور هخامنشیان در مصر. این قلعه در سی کیلومتری شرق کانال سوئز قرار دارد. اما هنوز اطلاعات دقیق و کاملی از ساختار و شیوه معماری آن منتشر نشده و تنها خبر کشف آن مورد تایید باستانشناسان قرار گرفته است.
حضور هخامنشیان در مصر به دوران کمبوجیه پسر کوروش باز میگردد. او درسال ۵۲۵ پیش از میلاد، در لشکرکشی به مصر توانست مقابل فرعون پسامتیخ سوم (Psammetichus III) از سلسله بیست و ششم فراعنه مصر پیروز شود و آن کشور را به یکی از ساتراپیها یا ایالات هخامنشی تبدیل کرد.پس از کمبوجیه داریوش اول نیز بر مصر حکومت کرد. اولین دوره تسلط هخامنشیان بر مصر حدود هفتاد و هفت سال طول کشید.
طبیعتاً حضور هخامنشیان در مصر سبب تاثیرگذاری هنر، معماری و مهندسی مصری و هخامنشی بر یکدیگر شده که اکنون نشانههای مختصری از آن به جای مانده است. از جمله کارهایی که در مصر توسط داریوش صورت گرفت، ادامه دادن و اتمام راه یا کانال دریایی میان رودخانه نیل و دریای سرخ است. طرح ایجاد راه آبی یا کانال سوئز که اکنون دریای مدیترانه را به دریای سرخ متصل می کند، از دوران باستان در سر فراعنه مصری وجود داشته است.
بار اول یکی از فراعنه مصری، حدود سه هزار و هشتصد سال پیش چنین طرحی را به اجرا در آورد. این کانال ظاهرا در دوره رامسس (۱۳۰۳ پیش از میلاد)، فرعون مشهور مصری نیز وجود داشته است اما بعدها از میان میرود و پر میشود. داریوش به منظور دسترسی آسانتر از راه دریا به مصر که دیگر جزو قلمرو او محسوب میشد، این راه آبی را دوباره برقرار کرد.